زی . [ زَی ی ] (ع مص ) دور کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پوشیدن راز از کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بگردانید...
زی زی. الف. رجوع شود به زی زی. ب. مخففِ زی زی گولو. این امکان نیز وجود دارد که واژهٌ اخیر بر اساس واژهٌ زی زی بنا شده باشد. روشن شدن این ابهام احتیاج ...
آب زی یا آبزی = حیوانات آبی . زیست آبی
زی زی . (ع اِ) (از «زی ز») حکایت آواز پریان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به زیزم شود.
شاد زی . (فعل امر) امر بشاد زیستن . رجوع به زیستن و شاد زیستن شود.
ساق زی . (اِخ ) قریه ای است در قندهار افغانستان . رجوع به قاموس جغرافیائی افغانستان ج 2 شود.
مجموعههای زیست شناختی زمین هستند که بر پایه پوشش گیاهی اصلی، آب و هوا، موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای دیگر دسته بندی میشوند. عامل های زیستپیرامون ف...
گونه گونی میان اَندامگانهای زنده از همه منبعها شامل اکوسیستمهای خشکی، دریایی و آبی دیگر و پیچیدگیهای بوم شناسانه ای که این اَندامگانها خود بخشی ...
فارغ زی . [ رِ ](نف مرکب ) آنکه فارغ و آسوده زیست کند : طمع دار سود و بترس از زیان که بی بهره باشند فارغ زیان .بوستان .