گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رگ نویسه گردانی: RG رگ . [ رَ گ َ ] (اِخ ) ۞ یکی از شانزده کشور اوستائی است . (ایران باستان ). همان ری مشهور است . رجوع به ری شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه واژه معنی رگ شناسی نگاه کنید به: «متن رساله نبض» در همین لغتنامه رگ شناسی نام کتابی از ابوعلی سینا به فارسی. برای دیدن متن آن نگاه کنید به رساله ی نبض در همین لغتنامه. رگ تلخی رگ تلخی . [ رَ گ ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) تلخی که در گلاب باشد. (آنندراج ) : آن گل چو در عرق شود از آتش عتاب چین چین او رگ تلخی است... رگ راندن رگ راندن . [ رَ دَ ] (مص مرکب ) ریشه دوانیدن . (آنندراج ) : چنان پنجه و ریشه های متین که رگ رانده در مغز گاو زمین .ظهوری (از آنندراج ). رگ گشادن رگ گشادن .[ رَ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) رگ زدن . (آنندراج ). فصد کردن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). رجوع به «رگ زدن » شود. رگ نهادن رگ نهادن . [ رَ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از فرمان بردن و گردن نهادن : چون بداند که مرا دولت تو کرد قبول بنهد رگ بهمه چیز که من خوا... لعل رگ دار لعل رگ دار. [ ل َ ل ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از لعل معیب و داغدار : شود چون خواهش پیمانه نوشی چشم مستش راکند رگدار موج باده لع... رگ کردن سینه رگ کردن. جاری شدن غیر ارادی و بی موقع شیر از پستان مادران شیرده. اغلب نزدیک شدن زمان شیردهی به کودک و یا علل دیگر چون شنیدن صدای طفل و حتی فکر کردن به... خون از رگ راندن خون از رگ راندن . [ اَ رَ دَ ] (مص مرکب ) فصد کردن . خون از رگ بیرون ریختن . رگ زدن . رگ گشادن : شاکرم از عزلتی که فاقه و فقر است فارغم ... رگ خواب شریان سباتی شریان خواب شریان کاروتید دو سرخرگ کاروتید مشترک (به انگلیسی: Common carotid artery) راست و چپ وجود دارد. به صورت عمومی سرخرگ کاروتید مشترک راست از سرخرگ براکیوسفالیک و سرخرگ ک... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود