 
        
            سوء
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        SWʼ
    
							
    
								
        سوء. [ س َ ] (ع  مص ) غمگین  کردن . (ترجمان  القرآن ) (تاج  المصادر بیهقی ). اندوهگین  کردن . (آنندراج ) (منتهی  الارب ) (صراح  اللغة) (المصادر زوزنی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        صاری صو. (اِخ ) نهری  است  که  از جانب  یمین  به  گرگان رود پیوندد. (سفرنامه ٔ مازندران  رابینو بخش  انگلیسی  ص  91).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کانی  سو. [ س َ ] (اِخ )دهی  است  از دهستان  ایل تیمور بخش  حومه ٔ شهرستان  مهاباد واقع در 38500 گزی  خاوری  مهاباد و ده  هزارگزی  خاور شوسه ٔ مهاباد ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کیانگ سو. (اِخ )  ۞  یکی  از استانهای  شرقی  کشور چین  است  که  45230000 تن  سکنه  دارد و مرکز آن  نانکین  و شهر معروف  آن  شانگهای  است . (از لاروس )...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        گرجان سو. [ گ ُ ] (اِخ ) ده  کوچکی  است  جزء دهستان  رحمت آباد بخش  رودبار شهرستان  رشت ، واقع در 10هزارگزی  شمال  خاوری  رودبار و خاور سفیدرود. دارای...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        استان  سو. [ اِن ُ ] (اِخ ) حمزةبن  الحسن  گوید: نام  ناحیه ایست  موسوم بجبل ، چنانکه  ابوالسری  سهل بن  الحکم  مرا حکایت  کرد وگوید آن  شامل  ده  و ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ارت خشت سو. [ اَ ت َ ش َ ] (اِخ )  ۞  نام  اردشیر(اول ) هخامنشی  بزبان  عیلامی . (ایران  باستان  ص 907).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        موصلان  صو. [ م َ ص ِ ] (اِخ ) جزیره  و زمین  واقع در میان  عراق  و جزیره  را گویند. (از منتهی  الارب ) (از آنندراج ). به  صیغه ٔ تثنیه  شهر موصل  و ز...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پاوین  سو بوآ. [ وی  ی ُ ] (اِخ )  ۞  کمون ولایت  سِن  از ناحیه ٔ سَن دُنی  دارای  14334 تن  سکنه .