 
        
            سوء
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        SWʼ
    
							
    
								
        سوء. [ س َ ] (ع  مص ) غمگین  کردن . (ترجمان  القرآن ) (تاج  المصادر بیهقی ). اندوهگین  کردن . (آنندراج ) (منتهی  الارب ) (صراح  اللغة) (المصادر زوزنی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        سوء. (ع  اِمص ، اِ) بدی . (منتهی  الارب ) (ترجمان  القرآن ) (آنندراج ) :  نعوذ باﷲ من  قضاءالسوء. (تاریخ  بیهقی ). فانقلبوا بنعمة من  اﷲ و فضل  لم یمس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ایرشیا ïrŝyâ (سنسکریت) **** فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        واکاربرد، به کاربردن چیزی به روشی غیر از روش اصلی و مفید آن
استفاده نادرست
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سوء هاضمه. بدگواری، رودل، سردل، دیر گواری،  دیر هضمی .
کباب دل دشمنان ترا
نبویند از بدگواری کلاب .
سوزنی .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        هاضمه: (حاصل مصدر مرکب). همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: آخویراک āxvirāk (سغدی) اینتلا intelā (کردی) بدگواری، رودل، سردل (دری). ***فتانکو آدینات ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه عربی ست و برابر آن همان واژه ی باورپار در زبان پارسی می باشد به باورپار نگاه کنید...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: بد زیام bad-zyām (دری ـ سغدی) ***فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ( سُ ) و . در گویش ازغندِ مه ولات « سو » به نوعی بوته ی وحشی خاردار اطلاق می شود که دارای بوی تند و خاصی است و اغلب به عنوان هیزم استفاده می شود .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        بمعنی نور چشم و چراغ و غیره است.