گزاشتن
نویسه گردانی:
GZʼŠTN
گزاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) بجا آوردن .ادا کردن . رجوع به گذاردن و گذاشتن و گزاردن شود.
- گزاشته آمدن ؛ متروک ماندن : و بنده را آن خوشتر آید که امروز بر راه وی رفته آید و گزاشته نیاید. (تاریخ بیهقی ).
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
خالی گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تهی گذاشتن .- خانه خالی گذاشتن ؛ خانه را بدون ساکن گذاشتن . در خانه کسی نگذاشتن : بهیچ حال خانه خ...
خایه گذاشتن . [ ی َ / ی ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تخم گذاردن . بیضه گذاردن . هر جانوری که جوجه اش از تخم درآید، وقتی که تخم را از بدن خود خارج...
خواب گذاشتن . [ خوا / خا گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) حکایت رؤیای خود را کردن . خواب گذاردن . (یادداشت مؤلف ). || تعبیر کردن خواب . خواب گذاردن . ...
زمین گذاشتن . [ زَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بر زمین نهادن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || استعفا کردن . ترک کردن . (یادداشت ایضاً).
عقیم گذاشتن . [ ع َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بی نتیجه کردن . بی ثمر قرار دادن . رجوع به عقیم شود.
کلاه گذاشتن . [ ک ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کلاه نهادن بر سر. (فرهنگ فارسی معین ).کلاه پوشیدن . || فریب دادن . کلاه گذاری کردن . و رجوع به ت...
پا بدو گذاشتن . [ ب ِ دَ / دُو گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) غفلةً بسرعت گریختن .
در فرهنگ کوچه -بازار یعنی کسی را به هیچ و پوچ مشغول و گرفتار کردن، دنبال نخود سیاه فرستادن
مشغول کردن شخص با کار بیهوده به صورتی که خود از بیهودگی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
میراث گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ارث گذاشتن . اموال یا املاک و جز آن از خود به مرگ برجای گذاشتن وراث را.