گزاشتن
نویسه گردانی:
GZʼŠTN
گزاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) بجا آوردن .ادا کردن . رجوع به گذاردن و گذاشتن و گزاردن شود.
- گزاشته آمدن ؛ متروک ماندن : و بنده را آن خوشتر آید که امروز بر راه وی رفته آید و گزاشته نیاید. (تاریخ بیهقی ).
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
کنار گذاشتن . [ ک َ / ک ِ گ ُ ت َ ](مص مرکب ) بر کنار کردن . دور از دسترس قرار دادن .
قشه گذاشتن . [ ق ُ ش َ / ش ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) به مسابقه برآمدن . به مسابقه گذاشتن . (یادداشت مؤلف ). غوشه کردن . رجوع به غوشه کردن شو...
گام گذاشتن . [ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) گام گذاردن . رجوع به گام گذاردن شود.
نماز گذاشتن . [ ن َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نماز گذاردن . نماز گزاردن . نماز خواندن .
زنبیل گذاشتن. ذخیره جا در صف. از نوبت گرفتن و نوبت داشتن در نزدیکی سر صف. بعد از " انقلاب یکشنبه 22 بهمن 1357، نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری ام...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کوته گذاشتن . [ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کوته کردن .رجوع به کوته کردن و کوته (با های غیرملفوظ) شود.
کونه گذاشتن . [ ن َ / ن ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نپرداختن قسمتی کوچک از وامی ومحول کردن به زمان بعد. بقیتی از وام را به وقت دیگر گذاشتن . ...
لاتار گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) (... چیزی را) بمعرض لاتار نهادن .