گزاشتن
نویسه گردانی:
GZʼŠTN
گزاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) بجا آوردن .ادا کردن . رجوع به گذاردن و گذاشتن و گزاردن شود.
- گزاشته آمدن ؛ متروک ماندن : و بنده را آن خوشتر آید که امروز بر راه وی رفته آید و گزاشته نیاید. (تاریخ بیهقی ).
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
بازپس گذاشتن . [ پ َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) عقب نهادن . بدنبال گذاشتن . پشت سرگذاشتن . تخلیف . (دهار). رجوع به بازپس نهادن و بازپس هشتن شود.
امانت گذاشتن . [ اَ ن َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) سپردن چیزی به امانت بکسی . || سپردن مرده بطور موقت بگوری تا سپس بجای دیگر نقل کنند.
بیرون گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بیرون کردن . خارج کردن . || رها کردن . جاری ساختن . گرفتن (خون ): بخلاف اشارت و مشاورت طبیب که ایش...
تاریخ گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ۞ زمان نامه یا قرارداد یا اتفاقی را بر اساس مبداء تاریخی معین ذکر کردن .
زبرزیر گذاشتن . [ زَ ب َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) معرب ساختن کلمه . نشان دادن حرکات حروف کلمه . زبر و زیر گذاردن .
دندان گذاشتن . [ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) قرار دادن دندانهای مصنوعی در دهان . || کنایه از ترک کردن . (حاشیه ٔ وحید بر لیلی و مجنون ). صرف نظر...
روزگار گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) وقت گذراندن . گذراندن روزگار. عمر صرف کردن : این شهر را سخت دوست داشتی که آنجا روزگاری بخوشی گذاشت...
ته ریش گذاشتن . [ ت َه ْ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کمی ریش بر صورت نگه داشتن . موی صورت کوتاه کردن ،حفظ ظاهر تدین را. پاک نتراشیدن موی صورت . ...
پوشیده گذاشتن . [ دَ/ دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نهان داشتن . مخفی گذاردن .
پس پشت گذاشتن . [ پ َ س ِ پ ُ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) بعقب گذاشتن : پس پشت گذاشتن دشمن را.