گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لأی نویسه گردانی: LAY لأی . [ ل َءْی ْ ] (اِخ ) موضعی است به عقیق مدینه . معن بن اوس گوید : تغیر َلأی ٌبعد نا فعتائدُه فذو سلم انشاجه فسواعده .(معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه واژه معنی لأی لأی . [ ل َءْی ْ ] (ع اِمص ، اِ) سختی و درنگ . یقال : فعل ذلک او عرفه بعد لأی ؛ ای شدّة و اِبطاء. آهستگی . || سختی زندگانی . (منتهی الارب ... لأی لأی . [ ل َءْی ْ ] (اِخ ) نام پسر غالب بن فهر و منه لؤی بن غالب بن فهر مصغّراً. (منتهی الارب ). لأی لأی . [ ل َ آ ] (ع اِ) سختی . لاَ ٔواء. || گاو نر دشتی . گاو. گاو وحشی . ج ، اَلاء. || سپر. (منتهی الارب ). لای لای lay دانستین داخل و درون چنانچه لای کتاب داخل کتاب و لای کاغذ و لای بالشت لای پوش و لای بغل لای نان لای لای . (اِ) گل نرم که از آب گل آلود برجایی نشیند. گل نرم که در آب گل آلود ته نشین شود یا به دیوار و اطراف بندد. گل بسیار نرم که پس از ... لای لای . (فعل امر، نف ) امر از لاییدن ، گفتن . گفتار و کلام . (غیاث ). گفتن همچو هرزه لای یعنی هرزه گوی و می لاید یعنی میگوید و به معنی هرزه گوین... لای لای . (اِخ ) نام محلی به هزارجریب مازندران . (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی ). لالایی لای لای بجبجه بنگره لالائی . (اِ) صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند مادران و داهان . لالا. آنچه از آواز خاص که خوانند خوابانیدن طفل شیرخوار را. آوازی نرم مادران و دا... لای لای لای لای دانستین کج کج سیم که خیلی تاو کج پیچ داشته وسیله فلزی یا پلاستیکی که زیاد کج پیچ شده باشد در زبان پارسی غور لای لای لای لای . (اِ) کلمه ای که در هنگام خواب کردن کودکان بر زبان آرند. رجوع به لالائی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود