ملا
نویسه گردانی:
MLA
ملأ. [ م َل ْءْ ] (ع مص ) پر کردن . (تاج المصادربیهقی ) (دهار). پر کردن . مَلاءَة. مِلاءَة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || توانگر و مالدار گردیدن . || زکام زده گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || یاری دادن و همراهی نمودن . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ملاء. [ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مَلی ٔ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). رجوع به ملی ٔ شود. || ج ِ مَلاَّن و مَلاَّنة و ملأی [ ...
ملاء. [ م ُ ] (ع اِ) زکام . (منتهی الارب ). زکام و گرانی که از امتلا عارض گردد. (ناظم الاطباء). زکامی که از امتلا عارض گردد. (از اقرب الموار...
ملاء. [ م َ ] (ع مص ) پر شدن . (ناظم الاطباء).
ملاَّء. [ م ُ ل َ ] ۞ (ع ص ، اِ) ج ِ مَلی ٔ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ملی ٔ شود.
مال ملا. [ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری است که در بخش کهکیلویه ٔ ۞ شهرستان بهبهان واقع است و 240 تن سکنه دارد. این ده ...
کهن ملا. [ ک َ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از بخش سوران است که در شهرستان سراوان واقع است و 100 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ میرمرادزایی هستند. (...
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) نام نهری است . این نهر به امر رضاشاه از سرآب صالحک تا ده ملا بیش از سی و ششهزار گز امتداد یافت و جمله ...
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است مرکز دهستان ملابخش هندیجان شهرستان بهبهان . واقع در26هزار گزش شمال باختری هندیجان . دارای 990 تن...
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در شمال الیگودرز. دارای 154 تن سکنه . آب آن ا...
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 42هزارگزی شمال باختری فریمان . دارای 105 تن ...