 
        
            ملا
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MLA
    
							
    
								
        ملأ. [ م َل ْءْ ] (ع  مص ) پر کردن . (تاج  المصادربیهقی ) (دهار). پر کردن . مَلاءَة. مِلاءَة. (از منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد) (از ناظم  الاطباء).  ||  توانگر و مالدار گردیدن .  ||  زکام زده  گردیدن . (از منتهی  الارب ) (از ناظم  الاطباء).  ||  یاری  دادن  و همراهی  نمودن . (ازمنتهی  الارب ) (از ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ملاء. [ م ِ ] (ع  ص ، اِ) ج ِ مَلی ٔ. (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء) (ازاقرب  الموارد). رجوع  به  ملی ٔ شود.  ||  ج ِ مَلاَّن  و مَلاَّنة و ملأی  [ ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملاء. [ م ُ ] (ع  اِ) زکام . (منتهی  الارب ). زکام  و گرانی  که  از امتلا عارض  گردد. (ناظم  الاطباء). زکامی  که  از امتلا عارض  گردد. (از اقرب الموار...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملاء. [ م َ ] (ع  مص ) پر شدن . (ناظم  الاطباء).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملاَّء. [ م ُ ل َ ]  ۞  (ع  ص ، اِ) ج ِ مَلی ٔ . (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). رجوع  به  ملی ٔ شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        مال ملا. [ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی  از دهستان  طیبی  گرمسیری  است  که  در بخش  کهکیلویه ٔ  ۞  شهرستان  بهبهان  واقع است  و 240 تن  سکنه  دارد. این  ده ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کهن ملا. [ ک َ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی  از بخش  سوران  است  که  در شهرستان  سراوان  واقع است  و 100 تن  سکنه  دارد که  از طایفه ٔ میرمرادزایی  هستند. (...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ده  ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) نام  نهری  است . این  نهر به  امر رضاشاه  از سرآب  صالحک  تا ده  ملا بیش  از سی  و ششهزار گز امتداد یافت  و جمله  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ده  ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ )  دهی  است مرکز دهستان  ملابخش  هندیجان  شهرستان  بهبهان . واقع در26هزار گزش  شمال  باختری  هندیجان . دارای  990 تن...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ده  ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  جاپلق  بخش  الیگودرز شهرستان  بروجرد. واقع در شمال  الیگودرز. دارای  154 تن  سکنه . آب  آن  ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ده  ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  احمدآباد بخش  فریمان  شهرستان  مشهد. واقع در 42هزارگزی شمال  باختری  فریمان . دارای  105 تن  ...