گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۳۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۴ ثانیه واژه معنی رموس و رمولوس رُمولوس و رِموس (به لاتین: Romulus - Remus) برپایهٔ اسطورههای رومی دو برادر بنیادگذار شهر رم بودند. پدربزرگ این دو کودک نومیتر برادر آمولیوس و پادشاه... معانی و بیان همتای پارسی ترکیب: معانی و بیان، واژه ی هونیبیش hunibish می باشد به معنی خوب نوشتن که از دو بخش ساخته شده است: 1ـ پیشوند اوستایی هو به معنی خوب 2ـ و ن... در کون و فساد در کون و فساد (به یونانی: On Generation and Corruption- Περὶ γενέσεως καὶ φθορᾶς) (به انگلیسی: On Generation and Corruption) رسالهای فلسفی از ارسطو ا... خونین و مالین خونین و مالین : [عامیانه، اصطلاح] زخمی، خونی شده. "دائی شکری وقتی از قهوخانه بیرون آمد بارش سبک شده بود. او زده بود. دائی رحمن را خوب زده بود وخو... نهار و ناشتا نهار و ناشتا. [ ن َ رُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) صبح هیچ نخورده . (یادداشت مؤلف ). نیست و نابود نیست و نابود. [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) به کلی از میان رفته . (یادداشت مؤلف ). معدوم .- نیست و نابود شدن ؛ به کلی از میان بشدن . (یاد... نه و نو کردن نه و نو کردن . [ ن َ وُ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول ، نپذیرفتن . قبول نکردن . امتناع نمودن . انکار کردن . ابا نمودن . (یادداشت مؤلف ). واسقود و غامه واسقود و غامه . [ دُ م َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی واسکو دو گاما. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و واسکو دو گاما شود. نشیب و فراز نشیب و فراز. [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پست و بالا. دشت و کوه . سهل و جبل : رسیدند زی شهر چندان فرازسپه خیمه زد در نشیب ... نصیب و قسمت نصیب و قسمت . [ ن َ ب ُ ق ِ م َ ] (ترکیب عطفی ) بهره و روزی . رجوع به نصیب شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۲۸ ۱۲۹ ۱۳۰ ۱۳۱ ۱۳۲ صفحه ۱۳۳ از ۲۱۴ ۱۳۴ ۱۳۵ ۱۳۶ ۱۳۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود