گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۳۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۱ ثانیه واژه معنی پر و پا قرص پر و پا قرص . [ پ َ رُ ق ُ ] (ص مرکب ) استوار. محکم . متین . پر و پاکیزه پر و پاکیزه . [ پ َ رُ زَ / زِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) پاک . شسته و رفته . سائون -و-لوار سائون -و-لوار. [ ءُ ن ُ ] (اِخ ) ۞ یکی از ایالات شرقی فرانسه است که چون دو رودخانه ٔ سائون و لوار آن را مشروب میکند این نام را یافته اس... دائم و قائم دائم و قائم . [ ءِ م ُ ءِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) همیشه و پایدار. یأجوج و مأجوج یأجوج و مأجوج طغرل طهماسبی «قَالُوا یَا ذَالقَرنَیْنِ إنَّ یَأجُوجَ وَ مَأجُوجَ مُفْسِدُونَ فِیالأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلی... هند و اروپائی هند و اروپائی . [ هَِ دُ اُ ] (اِخ ) یکی از قسمت های سه گانه ٔ نژاد سفید. (ایران باستان ). آریائیان هند و ایران و سراسر اروپا که بسیاری از جهان... مشی و مشیانه مَشی و مَشیانه. (در افسانه آفرینش ایرانی معادل آدم و حوا). نخستین جفتِ بشر در تاریخِ اساطیری ایران و از نطفهٔ کیومرث هستند که پس از کشته شدنِ وی بهدس... آن کده و مان این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. یک و یکدانه یک و یکدانه . [ ی َ / ی ِ ک ُ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب )یکی یکدانه . یگانه . پسر یا دختر منحصربه فرد خانواده .(یادداشت مؤلف ). رجوع به یگان... یجوز و لایجوز یجوز و لایجوز. [ ی َ زُ ی َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رواست و روا نیست . روا و ناروا. || کنایه از مسائل شرعی است : یجوز و لایجوزستش همه فقه ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ ۱۲۹ صفحه ۱۳۰ از ۲۱۴ ۱۳۱ ۱۳۲ ۱۳۳ ۱۳۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود