گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۵ ثانیه واژه معنی پهن و دراز پهن و دراز. [ پ َ ن ُ دِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) عریض و طویل . باعرض و طول . دارای پهنا و درازا : یکی خانه دیدند پهن و درازبرآورده بالای ا... پیچ و مهره پیچ و مهره . [ چ ُ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) رجوع به پیچ و رجوع به مهره شود.- پیچ و مهره ٔ کاری در دست کسی بودن ؛ تمام وسائل و اسباب پی... پیچ و واپیچ پیچ و واپیچ . [ چ ُ ] (ص مرکب ) پیچ واپیچ . پرپیچ : کوچه های پیچ و واپیچ ؛ با خم و انحنای بسیار. غیرمستقیم .- مسئله ٔ (کار) ؛ بغرنج . مشکل . پنج و چهار پنج و چهار. [ پ َ ج ُ چ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از نه فلک یا پنج حواس و چهارطبع. (غیاث اللغات ). پر زاد و رود پر زاد و رود. [ پ ُ دُ ] (ص مرکب ) که فرزند بسیار دارد. پرفرزند. پرپیچ و خم پرپیچ و خم . [ پ ُ چ ُ خ َ ] (ص مرکب ) پرپیچ و تاب : راهی پرپیچ و خم ، راهی پیچاپیچ . || بغرنج . دَرهَم . پر و پیمانه پر و پیمانه . [ پ ُ رُ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) پر و پیمان . پر و پا قرص پر و پا قرص . [ پ َ رُ ق ُ ] (ص مرکب ) استوار. محکم . متین . پر و پاکیزه پر و پاکیزه . [ پ َ رُ زَ / زِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) پاک . شسته و رفته . سائون -و-لوار سائون -و-لوار. [ ءُ ن ُ ] (اِخ ) ۞ یکی از ایالات شرقی فرانسه است که چون دو رودخانه ٔ سائون و لوار آن را مشروب میکند این نام را یافته اس... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ ۱۲۹ صفحه ۱۳۰ از ۲۱۷ ۱۳۱ ۱۳۲ ۱۳۳ ۱۳۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود