اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وو

نویسه گردانی: WW
وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) :
دیلمی وار کند هزمان دراج غوی
بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۴ ثانیه
باغستان و داغستان . [ غ ِ ن ُ غ ِ ] (اِخ ) نام جایی در عراق . (آنندراج ). اما در کتب دسترس ما دیده نشد. صرفنظر از داغستان قفقاز، احتمال میرود ...
جرح و تعدیل کردن . [ ج َ ح ُ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مخدوش ساختن عدالت گواه یا عادل شمردن او. || نسبت ضعف روایت به کسی دادن یا عادل ...
تأمین عبور و مرور. [ ت َءْ ن ِ ع ُ رُ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) منظم ساختن وسایل نقلیه و خط سیر آنها بمنظور جلوگیری از تصادف .
پیچ و واپیچ خوردن . [ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) پیچ واپیچ خوردن . رجوع به پیچ واپیچ خوردن شود.
پس وپیش نگریستن . [ پ َ س ُ ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) یا پس و پیش نگه کردن . گذشته و آینده را بنظر داشتن . به قبل و بعد اندیشیدن . عاقبت اند...
پل زنگینه و چکان . [ پ ُ ل ِ زَ ن َ وَ چ َ ] (اِخ )موضعی به هرات . (حبیب السیر چ طهران خاتمه ص 397).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جاجیم پارچه ای ضخیم و کم عرض است که با استفاده از پودهای کلفت بافته میشود. رنگهای به کار رفته در جاجیم در 6 تا 8 رنگ و بیشتر از رنگهای سنتی و گیاهی و ...
درون یا نزدیک شهر تهران: سنگلج، مسگرآباد، پامنار، دولاب، خانی آباد، نازی آباد، یافت آباد، وسفنارد (وصفنارد)، مهرآباد، پلائین، خورآذین، دَرشت (دوریست، ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.