اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وو

نویسه گردانی: WW
وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) :
دیلمی وار کند هزمان دراج غوی
بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
انتشارات و تبلیغات . [ اِ ت ِ ت ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به انتشارات و رادیو شود.
اللهم یسر و لاتعسر. [ اَل ْ لا هَُ م ْ م َ ی َس ْ س ِ وَت ُ ع َس ْ س ِ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) خدایا آسانی ده و دشخواری مفرمای . بارالها آسان...
اعتدال فرضی و طبی . [ اِ ت ِ ل ِ ف َ ی ُ طِب ْ بی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اعتدال مزاج شود.
اعتدال لیل و نهار. [ اِ ت ِ ل ِ ل َ/ ل ِ ل ُ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تساوی شب و روز که هر یک دوازده ساعت تمام باشد. (ناظم الاطباء).
سنگ و سبو بر هم زدن . [ س َ گ ُ س َ ب َ هََ زَ دَ ] (مص مرکب ) در عبارت زیر کنایه از نزاع و جدال کردن که به کشته شدن یکی از دو طرف منتهی...
قالب شعر نثر یا شعر منثور برای خودش تعریف دارد و قالب شعر نظم یا شعر منظوم نیز برای خودش تعریف دارد. در هر دو قالب می توان احساس را بیان کرد لذا فرقش...
چاه چرخ گاوی به لهجهٔ محلی (گاو و گوچه) ، یا «چرخاب» ، وسیله‌ای برای آب‌کِشی از آبِ جاری یا چاهِ آب. این وسیله با جریان آب یا نیروی حیوان یا انسان می‌...
یکه باغ علیا و سفلی . [ ی ِک ْ ک َ غ ِ ع ُل ْ وُ س ُ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه ،واقع در 38هزارگزی شمال ب...
طول و عرض قرار دادن . [ ل ُ ع َ ق َ دَ ] (مص مرکب ) چیز بی رتبه را عظیم القدر قرار دادن و مقرر کردن . (آنندراج ).
نه هارتی و نه پارتی . [ ن َ ی ُ ن َ ] (ق مرکب ) در تداول ، بی مقدمه . (یادداشت مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.