اجازه ویرایش برای همه اعضا

رافا

نویسه گردانی: RʼFA
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن حارث که در غزوه ٔ بدر، احد، خندق و دیگر غزوات با پیغمبر (ص ) بود و بسال 23 و در زمان خلافت عثمان درگذشت . رجوع به ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن حُرَیملة. از منافقان بود که در شمارسعدبن حنیف و زیدبن لصیت و مالک بن ابی قوقل با حضرت پیغمبر مخالفت میکرد. (از امت...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن حسین . مکنی به ابومغیرة از تابعان بود. رجوع به ابومغیرة رافع شود.
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن خداش ... که پس از شنیدن خبر مهاجرت حضرت رسول بسوی مدینه بدان شهر رفت و اسلام آورد. (از الاصابة ج 2 قسم اول ).
رافع. [ ف ِ ] (اِخ )ابن رفاعةبن رافع عجلان . وی تابعی بود، ولی برخی او را همان ابن رفاعه ٔ انصاری دانسته و احادیث نبوی را بوی نسبت داده ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن سالم ، وی را ابن سلمان فزاری نیز می خواندند؛ رافع عهد جاهلّیت را درک کرده و بنوشته ٔ بخاری و ابن ابی حاتم از عمر ر...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن ظهیر. برادر اسیدبن ظهیر بود، و ابن حجر در الاصابة حدیثی به این عبارت : «انه نهی عن کراء الارض » از حضرت رسول بوسیل...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن عنتره ؛ از صحابه ٔ حضرت رسول بوده است . (از تاج العروس ).
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن کمیت . از صحابه ٔحضرت رسول بود و حضرت در سال نهم هجرت او را بجهت اخد زکوة مأمور جهینه و عمروبن عاص را مأمور فزار...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن لیث بن نصربن سیار. مردی انقلابی و از خاندانی بزرگ بود و در عهد هارون الرشید عباسی در سمرقند نیابت حکومت داشت . و بعل...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
مطهر خوشرویان
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ Iran
1
4

سلام. میخوام اسم بچمو که دو ماه دیگه به دنیا میاد بزارم رافا. اما تو ثبت احوال گفتن این اسم تو سایت ثبت احوال نیس. چجوری میشه ثبتش کرد؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.