اجازه ویرایش برای همه اعضا

رافا

نویسه گردانی: RʼFA
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن معبد؛ از اصحاب حضرت رسول بود. (از تاج العروس ).
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن مقن ؛ ابن اثیر در کامل گوید که در سال 397 هَ . ق . وقتی که بدربن حسنویه ، حلوان و قرمیسین (کرمانشاه )را از دست ابو...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن نصر فقیه ملقب به حمال . رجوع به حمال رافع... در همین لغت نامه شود.
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن زیدبن لبیدبن خداش بن عامربن غنم بن عدی بن نجار از صحابه بود و بگفته ٔ عدوی در غزوه ٔ احد شهید شد. (از الاص...
رافع. [ ف ِ] (اِخ ) ابوالبهی رافع. غلام سعیدبن عاصک بود و از طرف وی بحضرت رسول هدیه شد و بیدرنگ آزاد گردید. ابن حجر در الاصابة ج 2 قسم اول...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابوالجعد رافع. پدر سالم و برادرانش میباشد که ازصحابه ٔ حضرت رسول خدا (ص ) بودند. رجوع به رافع اشجعی در این لغت نامه و اب...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابومحمد محدث بود و ازفضل بن موسی روایت کرد. رجوع به ابومحمد رافع شود.
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) اشجعی ... گفته میشود که همان ابوالجعد پدر سالم میباشد. (از الاصابة ج 2 قسم سوم ). رجوع به رافع (ابوالجعد) در این لغتنامه ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) اشجعی ، ابن اشیم اشجعی مکنی به ابوهند پدر نعیم بن ابی هند... و گویند اسمش نعمان بود. (از الاصابة ج 2 قسم اول ).رجوع به ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) اشجعی . ابن سنان برادر معقل اشجعی . در شمار کسانی است که از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) روایت کرده اند. (از الاصابة ج 2 قسم ا...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
مطهر خوشرویان
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ Iran
1
4

سلام. میخوام اسم بچمو که دو ماه دیگه به دنیا میاد بزارم رافا. اما تو ثبت احوال گفتن این اسم تو سایت ثبت احوال نیس. چجوری میشه ثبتش کرد؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.