اجازه ویرایش برای همه اعضا

رافا

نویسه گردانی: RʼFA
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) مرنی ، ابن عمروبن هلاک مرنی صحابی بود و با برادرش عائد درک فیض حضور حضرت رسول کرد و سپس در بصره سکونت گزید و برخی ا...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) مصری ، ابن ثابت ، یا (رویفعبن ثابت ) از مردم مصر بود و با حضرت رسول اکرم (ص ) خرما خورد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) مولی عمر، حمداﷲ مستوفی او را مولای عمر خوانده و در شرح کشته شدن خلیفه ٔ ثانی گوید: اول کسی که دره داشت او [ رافع ] ب...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) هندی ، سید محمد کاظم فرزندابوالقاسم و برادر سید احمد حسین . وی از شعرای هندوستان و در خدمت شاه فرخ سیر بود. قطعه ٔ زیر از...
رافع یزدی . [ ف ِ ع ِ ی َ ] (اِخ ) سید محمد رفیع معروف و متخلص به رافع یزدی . از گویندگان صاحب دیوان بود. اواز یزد بسوی دهلی روی آورد و آنگاه...
رافعکشمیری . [ ف ِ ع ِ ک َ ] (اِخ ) نام او بنا بنوشته ٔ (تذکره ٔ حسینی ص 136) محمد رافع کشمیری است . صاحب خزانه ٔ عامره در ص 245 با نگارش سرگذشت...
ابن ابی رافع. [ اِ ن ُ اَ ف ِ ] (اِخ ) ابوالحسن . منجّم ، و کتاب الطلوع از اوست . (ابن الندیم ). و در تاریخ الحکماء قفطی نام کتاب را کتاب الطوالع...
ابن ابی رافع. [ اِ ن ُ اَ ف ِ ] (اِخ ) علی بن ابی رافع. اصلاً ایرانی و از صحابه ٔ رسول و خزینه دار حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. او و...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
مطهر خوشرویان
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ Iran
1
4

سلام. میخوام اسم بچمو که دو ماه دیگه به دنیا میاد بزارم رافا. اما تو ثبت احوال گفتن این اسم تو سایت ثبت احوال نیس. چجوری میشه ثبتش کرد؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.