اجازه ویرایش برای همه اعضا

رافا

نویسه گردانی: RʼFA
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) اقطع، ابن حسین بن حمادبن مسیب ، معروف به رافع اقطع. امیرعرب درنواحی بغداد بود. و در زمره ٔ ادیبان و دانشمندان و شاعران ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری . ابن جعدیه انصاری ، که ابن اسحاق او را جزو شهدای بدر ذکر کرده است . (از الاصابةج 2 قسم اول ). و رجوع به قاموس ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری ، ابن سعد انصاری . صحابی است زیرا که احمدبن محمدبن عیسی و ابن شاهین و ابوموسی او را جزء صحابه حضرت رسول (ص ) آو...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری . ابن سهل بن رافعبن عدی بن زیدبن امیةبن زید انصاری . در غزوه ٔ احد و غزوات پس از آن شرکت داشت و در وقعه ٔ یمامه ...
رافع.[ ف ِ ] (اِخ ) انصاری . ابن یزید انصاری . رجوع به رافعبن زید در همین لغت نامه و الاصابة ج 2 قسم اول شود.
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری اوسی . ابن زیدبن کرزبن سکنی بن زعورأبن عبدالاشهل انصاری اوسی . وی را موسی بن عقبة و ابن اسحاق واقدی در عداد ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری اوسی ، ابن سنان انصاری اوسی مکنی به ابوالحکم . جد عبدالحمیدبن جعفربن عبداﷲبن حکم بن سنان بود که اسلام آورد و...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری اوسی ، ابن سهل بن زیدبن عامربن جشم بن حارث بن خزرج بن عمربن مالک بن اوس انصاری اوسی . وی و برادرش عبداﷲ در ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری اوسی ، ابن عنجرة یا (عنجدة الانصاری الاوسی ). وی در جنگهای بدر، احد و خندق شرکت داشته است . ابن حجر در الاصابة ج ...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری خزرجی ، ابن معلی بن لوذان بن حارثةبن عدی بن زیدبن ثعلبة انصاری خزرجی ... ابن اسحاق و دیگران او را درعداد شهدای...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۷ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
مطهر خوشرویان
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ Iran
1
4

سلام. میخوام اسم بچمو که دو ماه دیگه به دنیا میاد بزارم رافا. اما تو ثبت احوال گفتن این اسم تو سایت ثبت احوال نیس. چجوری میشه ثبتش کرد؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.