اجازه ویرایش برای همه اعضا

چم

نویسه گردانی: CM
خم و پیچ و تاب را گویند، چنان که در "هزار چم" به معنی پر پیچ و خم

ای توسن عاطفت! سبکتر چم
وی طایر آرزو! فروتر پر بهار

در زلف تو سیصد هزار خم هست
در هر چم او یوسفی چمیده سنایی

دراین آب و هوا بوی وفا نیست
به چم نرگس باغش حیا نیست وحشی

چرا همی نچمم؟ تا چرا کند تن من
که نیز تا نچمم کار من نگیرد چم رودکی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
چم . [ چ َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از دهستان براآن بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
معنا، شرح
معنی. مفهوم. درونمایه || و معنی را نیز گویند که روح لفظ است، چه لفظ را به منزلۀ جسم و معنی را روح آن گرفته اند. (برهان قاطع-چ معین-امیر کبیر1357 سات 6...
رودخانه
مختصر شده «چه می دانم» در لهجه مردم سیرجان با علامت ضمه بر روی حرف «چ»
چم چم . [ چ َ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان که در 35 هزارگزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد و 4 هزارگزی فارسینج ...
قلعه چم . [ق َ ع َ چ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اراضی نیزار از بخش مرکزی شهرستان قم . این ده در 40هزارگزی جنوب باختری قم قرار دارد. موقع ج...
قارقولی چم . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان . در 30هزارگزی شمال باختری سیردان و در قسمت جنوب رودخا...
کشگور قره چم . [ ک ُ گ ِ وَ ق َ رِ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 18هزارگزی شمال باختری سیردان...
خم چم . [ خ َ چ َ ] (اِ مرکب ) راه رفتن به ناز. || حرکات دلبرانه . || تواضع و فروتنی . (یادداشت بخط مؤلف ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲۰ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.