اجازه ویرایش برای همه اعضا

افیون

نویسه گردانی: ʼFYWN
افیون در سنسکریت آپهِینه Apheyna به معنی رسیدنده و نابود کننده؛ زیرا خوردن یک تکه ی کوچک آن به اندازه ی یک عدس آب شده در چای، هر ویروسی را درجا نابود می کند (تنها برای یک بار؛ زیرا خوردن بیش از یکبار اعتیاد آور می شود)؛ سعدی: کُشد زهر آن جا که تریاک نیست. حروف ph و bh در سنسکریت، در دیگر زبان های آریایی ف خوانده می شود؛ از این رو آپهینه در پارسی آفهینه و آفیون و سپس افیون شده است؛ ولی برای پرهیز از همسانی با گویش عربی می توان آن را آپیون یا اپیون خواند. این واژه از سنسکریت به انگلیسی و فرانسوی راه یافته و opium شده است. (Williams Monier Monier. A Sanskrit-Englishe Distionary. Oxford 1964) فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
افیون . [ اِف ْ ی َ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از اَفْیون . فارسی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء).
افیون . [ اَف ْ ] (معرب ، اِ) ۞ تریاک . (یادداشت مؤلف ). شیره ٔ منجمد خشخاش که تریاک نیز گویند. این لفظ چنانکه گمان کرده اند مأخوذ از یونان...
اَفْیون‌، معرب‌ اُپیون‌1 یونانى‌، شیره‌ یا عصاره‌ یا صمغ‌ کپسولهای‌ میوة خشخاش‌ سیاه‌ (پاپاور سمنیفروم‌2) که‌ در قدیم‌ به‌ عنوان‌ مسکّنى‌ بسیار قوی‌ و...
افیون زدن . [ اَف ْ زَ دَ ] (مص مرکب ) افیون خوردن . (آنندراج ) : این تنگنا نه موقع خواب است سر برآرافیون زده ست حارس و مست است پاسبان . ا...
افیون کردن . [ اَف ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افیون ریختن در چیزی : ساقی اندر قدحم باز می گلگون کرددر می کهنه ٔ دیرینه ٔ ما افیون کرد.حافظ (از ا...
افیون خورده . [ اَف ْ خوَرْ / خُرْ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از مسموم و مست : بهر حرفی کز آن منشور برخواندچو افیون خورده ٔ مخمور درماند.نظامی ...
افیون دادن . [ اَف ْ دَ ] (مص مرکب ) تریاک دادن : درخورقسمت در این محفل رسد هر خشک و ترساقی آرد می بما و شیخ را افیون دهد.آرزو اکبرآبادی ...
تریاک (= اَفْیون ) ، مادّه ای قهوه ای رنگ ، تلخ ، مُخدّر و اعتیادآور که عمدتاً از شیرابة تراونده از پوست (= برونْبَر ) غوزة نارَسِ گونه هایی از خشخاش ...
افیون قره حصار. [ اَف ْ ق َ رَ ح ِ ] (اِخ ) معنی آن «قلعةالافیون السوداء». شهری است در آناطولی در 280هزارگزی ازمیر. و رجوع به ذیل معجم البل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.