امارة
نویسه گردانی:
ʼMAR
امارة. [ اَ رَ ] (ع مص ) امیر شدن . (مصادر زوزنی ). ولایت و فرمانفرمایی . حاکم و فرمانروا شدن بر قومی . (از منتهی الارب ). اِمارة. رجوع به اِمارة شود. || (اِ) نشان . (مهذب الاسماء). علامت . (منتهی الارب ). ج ، اَمارات . (اقرب الموارد) (المنجد). || در اصطلاح آن است که از علم به آن بر وجود مدلول ظن پیدا میشود مانند ابر نسبت بباران که از علم بوجود ابر ظن بوجود باران پیدا میشود، و فرق میان امارت و علامت این است که علامت از شی ٔ جدا نمی شود مانند وجود الف و لام در اسم ولی امارت از شی ٔ جدا می شود مانند وجود ابر نسبت بباران . (از تعریفات جرجانی ). امارت نزد اصولیان و متکلمان دلیل ظنی است . و آن گاه مجرد است یعنی وصف طردی است نه مناسب و نه شبیه بدان و گاه باعث مناسب . (از کشاف اصطلاحات الفنون ، ذیل امر). و رجوع به همین کتاب و ماده ٔ دلیل شود. || وعده گاه . || هنگام . (منتهی الارب ). صاحب اقرب الموارد به این دو معنی اَمارآورده و گوید: به گفته ٔ بعضی امار ج ِ اَمارة است .
واژه های همانند
۱۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
عماره ٔ انصاری . [ ع ُ رَ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن معاذبن زرارةبن عمروبن غنم بن عدی بن حارثةبن مرةبن ظفر انصاری ظفری ، مکنی به ابونملة. صحابی ب...
لامیا عباس عماره (1929 - 18 ژوئن 2021) شاعر عراقی بود که از پیشگامان شعر مدرن عربی و ستون شعر معاصر عراق محسوب میشود . او در کنار شاعرانی چون بدر شاک...
ابن ابی عماره ٔ مکی . [ اِ ن ُ اَ ع ُ رَ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) از قراء، و او را قرائتی است .و ابوعمروبن العلاء از او روایت کند. (ابن الندیم ).