اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بوسیر

نویسه گردانی: BWSYR
بوسیر. (اِ) امکان . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بوسیر. (اِ) ماهی زهره . سم السمک .و آن گیاهی است بوصیر و بترکی سقرقویروتی گویند. (یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به بوصیرا و قلومس شود.
بوسیر. [ ب َ ] (اِ) بواسیر. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
بوصیر. (ع اِ) لغتی است غیرمعلوم و آن گیاهی باشد دوایی ، که بعربی آنرا آذان الدب یعنی گوش خرس نامند، بسبب شباهتی که بدان دارد. و بعضی گ...
بوصیر. (اِخ ) چهار ده است به مصر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام دهی در مصر. (ناظم الاطباء).
بوصیر اسود الورق، فلومس اسود،Great Mullein, Aaron,s round, verbascum thapsus, Moth Mulleinگیاهی است علفی به ارتفاع 60 تا 90 سانتیمتر، کم شاخه دارای ش...
بوصیر. ا. ع. . بوسیر تیره: اسکروفولاریاسه نام انگلیسی: Mullein -Candlewick plant --feltwort - Flannel plant - torches نام های فارسی : بوسیر - ...
بوصیر، یا ابوصیر، نام‌ چندین‌ محل‌ در مصر. این‌ نام‌ در قبطی «بوسیر»، در آشوری «پوسیریس‌» و در یونانی‌ و رومی «بوسیریس‌» خوانده‌ می‌شد، و به‌ معنای‌ م...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.