بوسیر. (اِ) امکان . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
بوسیر. [ ب َ ] (اِ) بواسیر. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
بوصیر. (ع اِ) لغتی است غیرمعلوم و آن گیاهی باشد دوایی ، که بعربی آنرا آذان الدب یعنی گوش خرس نامند، بسبب شباهتی که بدان دارد. و بعضی گ...
بوصیر. (اِخ ) چهار ده است به مصر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام دهی در مصر. (ناظم الاطباء).
بوصیر اسود الورق، فلومس اسود،Great Mullein, Aaron,s round, verbascum thapsus, Moth Mulleinگیاهی است علفی به ارتفاع 60 تا 90 سانتیمتر، کم شاخه دارای ش...
بوصیر. ا. ع. . بوسیر
تیره: اسکروفولاریاسه
نام انگلیسی: Mullein -Candlewick plant --feltwort - Flannel plant - torches
نام های فارسی : بوسیر - ...
بوصیر، یا ابوصیر، نام چندین محل در مصر. این نام در قبطی «بوسیر»، در آشوری «پوسیریس» و در یونانی و رومی «بوسیریس» خوانده میشد، و به معنای م...