گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصین نویسه گردانی: ḤṢYN حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ابی قیس انصاری . صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت ، پس آیه ٔ [ و لاتنکحوا مانکح آبائکم ۞ ] درباره ٔ وی آمد. ( الاصابة ج 2 ص 7). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۴ ثانیه واژه معنی حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن زیدبن علی . رجوع به حسین فارسی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن زَیلَة. رجوع به حسین بن طاهربن زیله شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن زین العابدین . رجوع به ابن ام ولد و تاریخ گزیده ص 204 شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن سام غوری . رجوع به غوریان در همین لغت نامه و حبیب السیر و تاریخ گزیده ص 407 و قاموس الاعلام ترکی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن سعدبن حسین بن محمد آمدی مکنی به ابوعلی . رجوع به حسین آمدی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن سعید اهوازی . رجوع به حسین اهوازی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن سکرة. رجوع به حسین صدفی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن سلیمان .رجوع به حسین رشیدی و حسین حکیم و حسین طائی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن سیف بن عمرة. او راست : کتاب الحدیث . (ذریعه ج 6 ص 324). حسین حسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن سینا. رجوع به ابوعلی بن سینا شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۴۹ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود