گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصین نویسه گردانی: ḤṢYN حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ابی قیس انصاری . صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت ، پس آیه ٔ [ و لاتنکحوا مانکح آبائکم ۞ ] درباره ٔ وی آمد. ( الاصابة ج 2 ص 7). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۱ ثانیه واژه معنی حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حمدان ملقب به ناصرالدوله و مکنی به ابومحمد از ملوک حمدانی است . رجوع به حمدانیان و ناصرالدوله شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن حمران رقی . ابوعلی اصفهانی ، حدیثهایی از وی آمده است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 277). حسین حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن رواحه . رجوع به حسین حموی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سینا. رجوع به ابن سینا شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالعزیز فهری بلنسی . رجوع به ابوعلی حسین ... و حسین فهری شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن نمراذ اسواری . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 282). حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بن احمدبن شبل مکنی به ابوعلی بغدادی . رجوع به حسین بغدادی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ رومی . رجوع به حسین سعدی و حسین داغستانی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن الشویخ ارموی مکنی به ابوعبداﷲ. ساکن مصر بود و همانجا در 460 هَ . ق . درگذشت . (لباب و انساب سمع... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بصری . رجوع به حسین بصری شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ صفحه ۱۹ از ۱۴۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود