گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصین نویسه گردانی: ḤṢYN حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ابی قیس انصاری . صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت ، پس آیه ٔ [ و لاتنکحوا مانکح آبائکم ۞ ] درباره ٔ وی آمد. ( الاصابة ج 2 ص 7). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه واژه معنی حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ضحاک بن یاسر بصری معروف به خلیع. رجوع به حسین خلیع شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن طاهربن زَیلَه . اصفهانی متولد به اصفهان و مکنی به ابومنصور معروف به ابن زیله . دانشمند ریاضی و طبیعی و موسیق... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن طاهربن محمدبن عمروبن لیث صفار. از خاندان صفاری . رجوع به آل صفار وصفاریان وتاریخ سیستان و ترجمه ٔ تاریخ یمین... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن طلحه صالحانی . سمعانی او را در کلمه ٔ صالحانی ص 347 یاد کرده است . حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن طلحه ٔ رازی . او راست : هدایه در ترسل . (کشف الظنون ). حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عالم حسینی . رجوع به حسین امیر حسینی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عباس . رجوع به حسین خاقانی و حسین رومی . حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالحق . رجوع به حسین اردبیلی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان .رجوع به حسین بمنی و حسین سملالی و حسین رومی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم برادر عمران بن عبدالرحیم . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 282). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ صفحه ۱۷ از ۱۴۹ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود