اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذأت

نویسه گردانی: ḎʼT
ذأت . [ ذَءْت ْ ] (ع مص ) سخت خبه کردن کسی را. سخت خفه کردن ، خَوَه کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
ذات . (ع اِ) تأنیث ذو. صاحب . مالک . دارا. خداوند. و تثنیه ٔ آن ذواتا. و ج ، ذوات : امراءة ذات مال . || مؤلف آنندراج آرد: ذات : بالفتح ، بمع...
این واژه پارسی اوستایی است؛ ولی با اینکه شادروان دهخدا بسیار پژوهشگر بوده، چون دسترسی خوبی به واژه های اوستا نداشته، ذات را عربی داتسته. اینک به این و...
اسم واژه ای عربی و ذات پارسی اوستایی است و جایگزین این است: نامذات nãmzãt **** فانکو آدینات 09163657861
صفت واژه ای عربی و ذات واژه ای اوستایی است. پس جایگزین این ترکیب، چنین است: ویژگی ذات vižegiye-zât.**** فانکو آدینات 09163657861
نیک ذات . (ص مرکب ) نیک نهاد. نیک طینت . (آنندراج ). خوش طینت .
خوش ذات . [ خوَش ْ / خُش ْ ](ص مرکب ) خوش فطرت . خوش جبلت . مقابل بدذات . پاک گهر.
اسم ذات . [ اِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم چون قائم بذات باشد و وجود آن وابسته به دیگری نبود آنرا اسم ذات نامند: جامه ، نامه ، مرد،...
کمین ذات . [ ک َ ] (ص مرکب ) بدجنس . (ناظم الاطباء).
صدی ذات . [ ص َ ] (اِ) منصبی است در هند. مؤلف غیاث آرد: نام منصبی است که صاحب آن منصب را دولک دام مقرر باشد، چون یک روپیه را چهل دا...
یکصدی ذات . [ ی َ / ی ِ ص َ ] (اِ مرکب ) منصبی از مناصب . صاحبان آنندراج و غیاث می نویسند: بدان که منصب یکصدی ذات را دولک دام مقرر باشد چون ...
« قبلی صفحه ۱ از ۳۴ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.