طوسی
نویسه گردانی:
ṬWSY
طوسی . (اِخ ) ابوالحسن علی بن عبداﷲبن سنان التیمی . عالم روایه ٔ قبائل و اشعار فحول ، و درک مصاحبت مشایخ کوفیین و بصریین کرده است و بیشتر مجالست و اخذ او از ابن الاعرابی بوده است و او را نیز پسری بوده که در علم راه پدر میرفته است . و طوسی را با ابن السکیت دشمنی بود، چه هر دو از نصران خراسانی کسب علم کرده بودندو پس از مرگ در کتب او اختلاف کردند. (ابن الندیم ).
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
حاکمی طوسی . [ ک ِ ی ِ ] (اِخ ) نصربن علی بن احمد، مکنی به ابوالفتح و ملقب به حاکمی طوسی یا حاکم . وی از استادان حدیث و مشایخ روایت غزا...
ابوجعفر طوسی . [ اَ ج َ ف َ رِ ] (اِخ ) محمدبن الحسن بن علی الطوسی ، ملقب به شیخ الطائفه . رئیس فقهای شیعه و چنانکه علامه ٔ حلّی گوید: رئیس ...
بابامحمود طوسی . [ م َ مو دِ ] (اِخ ) وی از مریدان شیخ عبداﷲ بوده است . وقتی شیخ عبداﷲ جمعی از درویشان را در اربعین نشانده بود یک شب خادم ...
ابوالحسن طوسی . [ اَ بُل ْ ح َس َ ن ِ ] (اِخ ) محمدبن اسلم . رجوع به محمد... شود.
علاءالدین طوسی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) علی . از مشاهیر علما و حکما بود و علوم عقلیه و نقلیه را در بلاد عجم تکمیل کرد، سپس به بلاد روم ر...
عمادالدین طوسی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) فضل اﷲبن علأالدین طوسی مشهدی ، ملقب به عمادالدین . از عرفای عهد شاه اسماعیل صفوی . وی از مریدا...
عمادالدین طوسی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) محمدبن علی بن حمزه ٔطوسی مشهدی ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین ومشهور به عماد طوسی و ابن...
نصیرالدین طوسی . [ ن َ رُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (خواجه ...) محمدبن فخرالدین محمدبن حسن ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به استادالبشر و عقل حادی عشر و ...
نظام الملک طوسی . [ ن ِ مُل ْ م ُ ک ِ ] (اِخ ) (خواجه ...) حسن بن ابوالحسن علی بن اسحاق بن عباس طوسی ، مکنی به ابوعلی ، و ملقب به سیدالوزراء...
حاج بابای طوسی . (اِخ ) او راست : شرح عوامل (عوامل المائة، شیخ عبدالقاهر جرجانی عوامل متوفی بسال 471 هَ . ق .) و اعراب کافیه ٔ ابن الحاجب ...