اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وو

نویسه گردانی: WW
وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) :
دیلمی وار کند هزمان دراج غوی
بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم . [ غ ُ رَ رُ اَرِ م ُ کِل ْ ف ُ س ِ وَ ی َ رِ هَِ ] (اِخ ) از جمله ٔ کتابهای نفیس که مربوط به تاریخ سلاطین ایران...
انجمن همکاری خانه و مدرسه . [ اَ ج ُ م َ ن ِ هََ ی ِ ن َ/ ن ِ وُ م َ رَ / رِ س َ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) انجمنی است که در هر مدرسه از...
رک. ا. (به انگلیسی: Spire; Rhenish helm spire) هر سازهٔ باریک و نوک تیزی که بر فراز ساختمان ساخته شود؛ معمولاً هرم باریک هشت‌ وجهی که روی برجی چهار...
ارسطو1 برای طراحی الگوی هستی، موضوعی به نام مابعدالطبیعه2 (متافیزیک) را مطرح کرد. او مابعدالطبیعه را چنین تعریف می کند: «علم به موجود از آن حیث که وجو...
ارسطو1 برای طراحی الگوی هستی، موضوعی به نام مابعدالطبیعه2 (متافیزیک) را مطرح کرد. او مابعدالطبیعه را چنین تعریف می کند: «علم به موجود از آن حیث که وجو...
گفتن از ویکی‌واژه پرش به ناوبریپرش به جستجو فارسی[ویرایش] ریشه‌ لغت[ویرایش] • پهلوی آوایش[ویرایش] • /گُفتَم/ 0:02 مصدر فعل متعدی[ویرایش] گفتن 1. چیزی ...
غزوه ٔ قرقرة بنی سلیم و غطفان . [ غ َزْ وَ ی ِ ق َ ق َ رَ ت ِ ب َ س ُ ل َ وَ غ َ طَ ] (اِخ ) همان غزوه ٔ قرارةالکدر یا قرقرةالکدر است . رجوع به قر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اداره موزه آک سرا اداره موزه آدی یامان اداره موزه آماسیا – بارتین اداره موزه آماسیا اداره موزه اخلاط ـ بیتلیس اداره موزه بولو اداره...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.