گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۳ ثانیه واژه معنی ساتراپی های هخامنشی به زبانهای فارسی آلمانی انگلیسی کره ای و لاتین در ویکی پدیا هخامنشیان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پیش از میلاد تا ۳۳۰ پیش از میلاد) بر بخش بزرگی از جهان شناخته شده آن روز از رود سند تا دانوب در اروپا و از آسیای میانه تا شم... یوز ایرانی یوزپلنگ آسیائی فهد عربی چیتای انگلیسی و دیگر زبانهای اروپائی که خود وام واژه هندی است یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی (نام علمی: Acinonyx jubatus venaticus) یک زیرگونهٔ بهشدت خطر در معرض انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاد... رفتارهای روانی ناهنجار و مرجعی بنام دستینه تشخیص و آمار ناهنجای های روانی بنام اختصاری دی اس ام چهار متخصّصان بهداشت روانی برای بر چسب گذاری رفتارهای نا هنجار در یک نظام طبقه بندی به توافق رسیده اند. محصول این توافق تحت عنوان یک کتاب مرجع تخصصی، یعنی ... از دیدگاه پزشکی روان تنی آنچه ما بدان فکر می کنیم و اینکه چه احساسی می کنیم سلامتی جسمانی ما را تغییر می دهد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. خواهر اگر از درد و غم خویش صبور است حاضر نبود خار رود پای برادر چون شمع شود آب و به اطراف دهد نور پروانه صفت بر جگر خود زند آذر === عنوان خود را اینجا وارد کنید... آذر تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۰۶ ۲۰۷ ۲۰۸ ۲۰۹ ۲۱۰ ۲۱۱ ۲۱۲ ۲۱۳ ۲۱۴ صفحه ۲۱۵ از ۲۱۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود