اجازه ویرایش برای همه اعضا

ذات

نویسه گردانی: ḎʼT
ذات یا زات در زبان اوستایی پایه ریزی شده و با گذشت زمان در زبان های ترکی ، هندی اروپایی و سامی نیز وارد شده است. در زبان کهن اوستایی زات یا زاتا در معنی درون و یا سرچشمه ی ذات بکار می رفت. بنابراین ، با وجود اینکه از سوی اعراب با دیکته ی عربی استفاده می شد و به زور جنگ دوباره به سرزمین زادگاهش ارسال شده ، با کشف این واقعیت در ریشه زات ، جای دارد به بازگشت ان به ایران ما به آن خوش آمد گفت... زات مزداد همان نقطه ی درون همه ی ماست که حافظ به خال تشبیه کرده...
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ذات النخاع . [ تُن ْ ن ُ ] (ع اِ مرکب ) بیماری التهاب نخاع ۞ .
ذات النعال . [ تُن ْ ن ِ ] (اِخ ) نام اسب زبیر.
ذات الیمین . [ تُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) سوی دست راست . (مهذب الاسماء). جانب راست . (دهار). دست راست . براست : هم بتقلیب تو تا ذات الیمین تا س...
ذات أنواط. [ ت ُ اَن ْ ] (اِخ ) انواط جمع نوط باشد، چنانکه نباط، و آن هر چیزی باشد که از چیزی درآویزند و ذات انواط نام درختی بجاهلیت قریش ر...
ذات العجرم . [ تُل ْ ع ُ رُ ] (اِخ ) موضعی است به بطحاءنزدیک قوافر و حنو. (المرصّع). یا نزدیک ذوقار. رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 111 و معرب جوالی...
ذات الصفاح . [ تُص ْ ص ِ ] (اِخ ) موضعی است . (المرصع).
ذات العرار. [ تُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام موضعی است در شعر و عَرار گیاهی است خوشبوی .
ذات العراس . [ تُل ْ ع ِ ] (اِخ ) موضعی است .
ذات الضریع. [ تُض ْ ض َ ] (ع اِ مرکب ) التهاب ضریع. ۞
ذات الطلوع . [ تُطْ طُ] (اِخ ) نام موضعی که رسول اکرم سریّه ای بدانجا گسیل داشت و همگی بدرجه ٔ شهادت فائز آمدند. (المرصع).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.