 
        
            ملک 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MLK 
    
							
    
								
        ملک . [ م َ ] (ع  مص ) بازداشتن  ولی  زن  را از نکاح . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (از ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد).  ||  خمیر سخت  و نیکو کردن . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (از اقرب  الموارد). نیک  سرشتن  آرد. (المصادر زوزنی ): ملک  العجین  ملکاً؛ نیکو خمیر شد و سخت  خمیر گردید. (ناظم  الاطباء).  ||  توانا گردیدن  و قادر شدن  بچه  آهو بر پیروی  مادر. (از منتهی  الارب ) (ازاقرب  الموارد): ملک  ولد الظبی  امه ؛ توانا گردید بچه آهو و قادر شد بر پیروی  مادر خود. (ناظم  الاطباء).  ||  ملک  علی  الناس  امرهم ؛ پادشاه  مردم  شد و متولی  امور ایشان  گشت . (ناظم  الاطباء). ملک  علی  فلان  امره ؛ مستولی  بر امر فلان  گردید. (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن  محمود المظفربن  محمدالمنصور (632 - 683 هَ . ق  .) پنجمین  از ملوک  ایوبی  حماة است . بعد ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک المؤید. [ م َ ل ِ کُل ْ م ُ ءَی ْ ی َ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع  به  اسماعیل بن  علی بن  محمود شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک الشعراء. [ م َ ل ِ کُش ْ ش ُ ع َ ] (اِخ ) لقب  فتحعلی خان  صبای  کاشانی . رجوع  به  صبا فتحعلی خان  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک الشعراء. [ م َ ل ِ کُش ْ ش ُ ع َ ] (ع  ص  مرکب ، اِ مرکب ) پادشاه  شاعران . مهتر شعرا. مقدم  شاعران . لقبی  بوده  است  شاعران  را.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی آباد ملک . [ ع َ دِ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  توابع ارسنجان  بخش  زرقان  شهرستان  شیراز واقع در 88 هزارگزی  خاور زرقان  و3 هزارگزی  را...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تلمیذبن  ملک . [ ت ِ ؟ ] (اِخ ) اسحاق بن محمدبن  حمزة الرومی  الحنفی .او راست : اعراب  القرآن . (از اسماء المؤلفین  ج 1 ص 202).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فَخری مَلِکپور (زادهٔ ۱ مهر ۱۳۱۴) نوازندهٔ پیانو، آهنگساز و موسیقیدان اهل ایران است. محتویات ۱ زندگی هنری ۲ آثار هنری ۳ پانویس ۴ منابع زندگی هنری فخ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        باغ ملکآباد، سابقاً روستایی با همین نام و اکنون یک باغ محصورشده در شهر مشهد است و در مالکیت آستان قدس رضوی قرار دارد. این باغ سابقاً در مالکیت رضا رئ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عباس آباد ملک . [ ع َب ْ با دِ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی  است  ازدهستان  نقاب  بخش  جغتای  شهرستان  سبزوار. واقع در 41هزارگزی  خاور جغتای  سر راه  شوسه ٔ ع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک المتکلمین . [ م َ ل ِ کُل ْ م ُت َ ک َل ْ ل ِ ] (اِخ ) حاج  میرزا نصراﷲ، پسر میرزامحسن بهشتی  از وعاظ و ناطقان  معروف  دوره ٔ مشروطیت  است . وی  ب...