گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۳۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۱ ثانیه واژه معنی خسار و غبین خسار و غبین . [ خ َ رُ غ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ضرر و زیان . (یادداشت بخط مؤلف ) : گفت مولع گشته این مفتون بر این بیخبر کین چه خسارست و... شل و بریان شل و بریان . [ ش ُ ل ُ ب ِرْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شاید از شله بریان ، قسمی طعام که از شکمبه سازند.طعامی که از رودگانی و شش پزند. (یاددا... شیر و خورشید شیر و خورشید. [ رُ خوَرْ / خُرْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نشان سابق دولت ایران . علامت ایران در قبل از انقلاب اسلامی . شکلی مرکب از شیری که... صاعد و هابط صاعد و هابط. [ ع ِ دُ ب ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به صاعد (اصطلاح نجوم ) شود. صاف و ساده صاف و ساده . [ ف ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) صاف و پوست کنده . بی پرده . بی ریا. بی شیله پیله . صباح و مسا صباح و مسا. [ ص َ ح ُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ، ق مرکب ) بامداد و شبانگاه . صبح و عصر : هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت که هر صباح و مساشمع... صحیح و اعم صحیح و اعم . [ ص َ ح ُ اَ ع َم م ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح اصول فقه ) حاصل آن اینکه در صورت ثبوت حقیقت شرعیه آیا الفاظی که شارع ... شنگ و مشنگ شنگ و مشنگ . [ ش َ گ ُ م َ ش َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بمعنی شنگ مشنگ ، شنگل و منگل یعنی دزد و راه دار. (از حاشیه ٔ لغت فرس اسدی نخجوانی ). م... طاق و ترنب طاق و ترنب . [ ق ُ ت ُ رُمْب ْ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به طاق و طارم شود. طاق و طارم طاق و طارم . [ ق ُ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است : نقل است که یک شب هارون الرشید فضل برمکی را که یکی از مقربان بود گفت که امشب... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ صفحه ۱۱۹ از ۲۱۴ ۱۲۰ ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود