گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۳.۱۴ ثانیه واژه معنی لیلی و مجنون - مبتدا و خبر مبتدا «مبتدا و خبر» در زبان عربی به عبارتی همان نهاد و گزاره فارسی است. فهرست مندرجات ۱ - تفاوت نهاد و مبتدا ۲ - اقسام مبتدا ۳ - توضیح مبتدای اسمی ۴ -... عجیب و غریب چیزی فراتر از شگفتی که از نظم معمول کارها و چیزها بیرون است و درک آن دشوار یا درک نشدنی است. (https://www.cnrtl.fr/definition) همتای پارسی این دو واژه... صحیح و سالم هر دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آویاگرا ãviâgrâ (سنسکریت: ávyagra)****فانکو آدینات 09163657861 بی آب و رنگ ازین زاغ ساران بیآب و رنگ ـــــــ نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ ( فردوسی طوسی) امعا و احشا این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: انترانی ántrâni (سنسکریت) **** فانکو آدینات 09163657861 به ضرب و زور به ضرب زور. به زور، زورکی.، به عنف، به اجبار عروض و قافیه همتای پارسی این دو و اژه ی عربی، این است: ترگایت و سرواده targāyto-sarvāde (دری ـ سنسکریت ـ دری) تر: ترازو. گایت: (سنسکریت: gāytra) شعر. سرواده (دری) ... عموره و سدوم سدوم و عموره (به عبری:סְדוֹם עֲמוֹרָה، سدوم و عمورا به یونانی: Σόδομα Γόμοῤῥα) دو شهر هستند که در سِفر پیدایش مورد اشاره قرار گرفتهاند. بر پایهٔ سفر ... اسیر و ابیر دو کلمه مترادف هستند ، بمعنای اسارت . در کاربرد عامیانه در منطقه کَمارِج ، بمعنای معطّل شدن برای ملاقات شخص یا انجام شدن کاری است. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ صفحه ۱۱۴ از ۲۱۷ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود