گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۶ ثانیه واژه معنی خواب و خورد خواب و خورد. [ خوا / خا ب ُ خ ُ خوَرْ / خُرْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خواب و خوراک . خواب و خور. (یادداشت بخط مؤلف ) : سکندر بپرسیداز خواب و خ... خواب و خیال خواب و خیال . [ خوا / خا ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) وهم . خیال . توهم . (ناظم الاطباء). خفت و خواری خفت و خواری . [ خ ِف ْ ف َ ت ُ خوا / خا ] (ترکیب عطفی ، اِمص ) خفت . خواری . پستی . (یادداشت بخط مؤلف ). خل و دیوانه خل ودیوانه . [ خ ُ ل ُ دی ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) خل و چل . دیوانه . خل . (یادداشت بخط مؤلف ). خواب و خمار خواب و خمار. [ خوا / خا ب ُ خ ُ ] (ترکیب عطفی ) خواب . خمار.لختی . سستی . رخوت بر اثر خواب و خماری : ترا که دیده ز خواب و خمار بازنباشدریاضت م... داغ و درفش داغ و درفش . [ غ ُدِ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) داغ و دروش . درفش داغ . دروش داغ . رجوع به داغ درفش و ترکیبات داغ شود. داد و فریاد داد و فریاد. [ دُ ف َرْ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) از اتباع . داد و بیداد. هیاهو. داد و قال داد و فریاد بلند شدن ، هیاهو راه افتادن . بانگ و شغب برخ... دام و داحول دام و داحول . [ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) داحول عربی است به معنی پای دام صیاد که برای شکار گورخر بر زمین فرونشاند. (منتهی الارب ). رجوع... دام و دانه دام و دانه . [ م ُ ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ) (از: دام + دانه ). دام و چینه . آلت گرفتار کردن حیوان و چینه که فریفتن و بدام افتادن او را نه... دام و داهل دام و داهل .[ م ُ هَُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دام و داهول . رجوع به داهل و داهول و داحول و نیز رجوع به دام شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ صفحه ۱۱۶ از ۲۱۷ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ ۱۲۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود