گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۳۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه واژه معنی دام و داحول دام و داحول . [ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) داحول عربی است به معنی پای دام صیاد که برای شکار گورخر بر زمین فرونشاند. (منتهی الارب ). رجوع... دام و دانه دام و دانه . [ م ُ ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ) (از: دام + دانه ). دام و چینه . آلت گرفتار کردن حیوان و چینه که فریفتن و بدام افتادن او را نه... دام و داهل دام و داهل .[ م ُ هَُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دام و داهول . رجوع به داهل و داهول و داحول و نیز رجوع به دام شود. دام و داهول دام و داهول . [ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از اتباع ) مرکب از دام و داهول . دام داهول ؛ احبولة. رجوع به دام و نیز رجوع به داهول و داحول... دوست و آشنا دوست و آشنا. [ ت ُ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر. 115تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهن... در و همسایه در و همسایه . [ دَ رُ هََ ی َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (در تداول عامه ) دم در و بیرون خانه و خانه ٔ همسایه : رفتن دختر به در و همسایه خطاست .... دامب و دومب دامب و دومب . [ ب ُ ] (اِصوت مرکب ، از اتباع ) حکایت آواز طبل و ضرب و تنبک ونقاره و دورویه و جز آن . در تداول عامه آواز طبل . دخل و تصرف دخل و تصرف . [ دَ ل ُ ت َ ص َرْ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مداخله کردن و در قبضه آوردن . رجوع به دخل و رجوع به تصرف شود. چنگ و چلاغ چنگ و چلاغ . [ چ َ گ ُ چ ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) خمیده و لنگ و افلیج . کوژپشت و لنگ . چنار و منار چنار و منار. [ چ َ / چ ِ رُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کلمه ای است که در دشنام غلیظ و ستم شدید استعمال کنند، یعنی چنار و منار در بتر جای ف... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ صفحه ۱۱۶ از ۲۱۴ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ ۱۲۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود