گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۰ ثانیه واژه معنی پر کاه و چوب پر کاه و چوب از حکایتهای عیسی به هنگام موعظه بر فراز کوه است که در انجیل متی، فصل ۷، آیات ۱ تا ۵ آمده است. خطبه کوتاه است، با هشدار به پیروان به نادر... خنصر و بنصر خنصر و بنصر. خنصر. [ خ ِ ص ِ / ص َ ] (ع اِ) انگشت خرد که کالوج باشد و چلک و کابلیج نیز گویند. (ناظم الاطباء).خردک . کالوچ . کلیک . انگشت کهین . انگشت ... داد و بیداد داد و بیداد. [ دُ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) رجوع به داد و رجوع به بیداد شود. || عدل و جور. انصاف و ظلم . || داد و فریاد در تداول عوام ، هیا... خیر و عافیت خیر و عافیت . [ خ َ / خ ِ رُ ی َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خیر. عافیت . برکت و عافیت . (ناظم الاطباء). خیر و نیکویی خیر و نیکویی . [ خ َ / خ ِ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خیر. نیکویی . بر. خوبی . (از منتهی الارب ). خویش و تبار خویش و تبار. [ خوی / خی ش ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قوم و خویش . منسوبان . نزدیکان . عشیرة : ز کین و مهرش چون خلق ساعة اندر ملک همی فز... خیر و سلامت خیر و سلامت . [ خ َ / خ ِ رُ س َ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نیکویی و تندرستی . || این تعبیر در مقام خداحافظی بکار رود : ای آنکه بتقریر و بی... خورد و خوراک خورد و خوراک . [ خوَرْ / خُرْ دُ خوَ / خ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خوراک . عمل خوردن . (یادداشت مؤلف ). غذا. آنچه تغذیه را بکار است . خوش چم و خم خوش چم و خم . [ خوَش ْ / خُش ْ چ َ م ُ خ َ] (ص مرکب ) خوش رفتار. خوش ادا. خوش اطوار. خوش حرکت . خوش و خندان خوش و خندان . [ خوَش ْ / خُش ْ ش ُ خ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) خوشحال . شاد. شادمان . مسرور : یک روز سبک خیزد شاد و خوش و خندان پیش آید و بردا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ صفحه ۱۱۵ از ۲۱۷ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود