گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۳۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۲ ثانیه واژه معنی بی رنگ و بو بی رنگ و بو. [ رَ گ ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + رنگ + و + بو) که فاقد طعم و رایحه است . || کنایه از بی خاصیت . رجوع به رنگ و بو شود. بیر و بیکار بیر و بیکار. [ رُ ](ص مرکب ، از اتباع ) بیربیکار. بالتّمام بیکار: جوان بیر و بیکار نباید وقت بگذراند. (یادداشت مؤلف ). بیست و یکم بیست و یکم . [ ت ُ ی َ / ی ِ ک ُ ] (عدد ترتیبی مرکب ، ص نسبی ) در مرتبه ٔ بیست ویک . بی سر و بن بی سر و بن . [ س َ رُ ب ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + سر + و+ بن ) بی سر و ته . سست و ضعیف : دعاوی بی سر و بن . (یادداشت مؤلف ). || دور و دراز.... بیست و هشت بیست و هشت . [ ت ُ هََ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست به اضافه ٔ هشت . شماره ٔ بعد از بیست وهفت و قبل از بیست ونه . ثمانیة و عشرون . بیست و هفت بیست و هفت . [ ت ُ هََ ] (عددمرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست به اضافه ٔ هفت . شماره ٔبعد از بیست وشش و قبل از بیست وهشت . سبعة و عشرون . بیست و پنج بیست و پنج . [ ت ُ پ َ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد اصلی مرکب و آن شماره ٔ بعد از بیست وچهار و قبل از بیست وشش است . خمسة و عشرون . بیست و چار بیست و چار. [ ت ُ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد اصلی مرکب . بیست وچهار. || بیست و چار لحن ؛ از اصطلاحات موسیقی است . (یادداشت مؤلف ) ... آیه و مایه آیه و مایه . [ ی َ / ی ِ وُ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، همگی . بالجمله . جمعاً. این و بس (بطور تحقیر): این روغن آیه و مای... ابضع و ضبیع ابضع و ضبیع. [ اَ ض َ وَ ض ُ ب َ ] (اِخ ) دو آب است بنی ابی بکر را. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱۹ ۱۲۰ ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ صفحه ۱۲۴ از ۲۱۴ ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود