اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وو

نویسه گردانی: WW
وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) :
دیلمی وار کند هزمان دراج غوی
بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
هفتاد و دو شاخ . [ هََ دُ دُ ] (اِ مرکب ) عبارت از هفتادودو ملت یا هفتادودو درجه که در وجود آدمی باشد. (غیاث ). کنایه از هفتادودو قوم و هفتادود...
های و هو کردن . [ ی ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آه وناله و افغان کردن . غوغای ماتم زدگان و مصیبت دیدگان سر دادن . گریه و زاری و نوحه سرایی کردن ...
هفتاد و دو ملت . [ هََ دُ دُ م ِل ْ ل َ ] (اِ مرکب ) باید دانست که همگی ملتها هفتادوسه اند، یکی از آن سنت و جماعت و هفتادودو سوای آن در اصل ش...
هنام و بسطام . [ هَُ م ُ ب َ ] (اِخ ) دهستانی است از بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. در خاور بخش واقع شده و منطقه ای کوهستانی و سردسیر است . آب...
هرم و کاریان . [ هََ م ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش جویم شهرستان لار که حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال دهستان...
نهان و آشکار. [ ن ِ / ن َ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) غیب و شهود. (یادداشت مؤلف ). ظاهر و باطن . (ناظم الاطباء). رجوع به نهان و نیز رجوع به...
همتای پارسی این واژه های عربی، این است: آپرش āpraŝ (سنسکریت: āpraś) و یکترناسین yaktarnāsin (کردی)***فانکو آدینات 09163657861
اَلفیه و شَلفیه کتابی است مصور در مورد آمیزش جنسی که حکیم ابوبکر ازرقیِ شاعر آن را برای پادشاه نیشابور، طغان‌شاه، پسر آلپ ارسلان سلجوقی و نوه طغرل سلج...
(صفت نسبی) یعنی به صورت منفی و یا مثبت (فرهنگ بزرگ سخن). همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این دو واژه ی کردی است: تاراوی و میلاگی.*** فانکو آدینات 0916...
قالب های سنبه و ماتریس قالب هایی هستند که دارای ۲ قسمت فرورفتگی و برآمدگی می باشند و برای اهداف متفاوتی از قبیل: برش- خم- کشش- فرم و غیره استفاده می ش...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.