گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۰ ثانیه واژه معنی پیرمرد و دریا پیرمرد و دریا (به انگلیسی: The Old Man and the Sea) نام رمان کوتاهی است از ارنست همینگوی، نویسنده سرشناس آمریکایی. این رمان در سال ۱۹۵۱ در کوبا نوشته ... زنان و زایمان زنان و زایمان (به انگلیسی: Obstetrics and gynaecology) به اختصار OB/GYN یکی از رشتههای پزشکی است، که به بیماریهای مرتبط با دستگاه تناسلی زنان و مراق... فضیلت و انواعش فضیلت (به انگلیسی: virtue) به برتری اخلاقی اشاره دارد. فضیلت خصیصه یا کیفیت مثبتی است که بصورت ذهنی از نظر اخلاقی برتر تلقی شود، و بنابراین بعنوان شال... پیشوند و پسوند نگاه کنید به: پیشوند های زبان پارسی، پسوند های زبان پارسی در همین لغتنامه فرق شعر و نثر فرق شعر و نثر نثر را در لغت نامه ها چنین تعریف کرده اند: نثر یعنی: پراکنده کردن، پراکنده، کلام غیر منظوم، خلاف نظم و سخنی که دارای وزن و قافیه... درونه و تورونه بیرون و درون در گویش کازرونی(ع.ش) کبکبه و دبدبه اصطلاح محاورهای به معنای آوازه، شکوه، جاه و جلال، عظمت. در محاوره، به معنای منفی هم به کار میرود. مثال: «کبکبه و دبدبهاش زیاد است»: خودبزرگبین و ... تودیع و معارفه بدرود و آشنا کردن / جلسه تودیع و معارفه : جلسه ای برای عزل و نصب مدیران / قدردانی از مدیر قبلی معرفی مدیر جدید رمل و اسطرلاب این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تساهل و تسامح آسان گیری، رواداری یا تسامح به مدارا، گذشت، چشم پوشی کردن وکوتاه آمدن یا تنازل کردن، رواداری، بردباری و تحمل آرای دیگران، سعه صدر و دیگرپذیری معنا ش... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۵۶ ۱۵۷ ۱۵۸ ۱۵۹ ۱۶۰ صفحه ۱۶۱ از ۲۱۷ ۱۶۲ ۱۶۳ ۱۶۴ ۱۶۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود