اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وو

نویسه گردانی: WW
وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) :
دیلمی وار کند هزمان دراج غوی
بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۳۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۴ ثانیه
فضیلت (به انگلیسی: virtue) به برتری اخلاقی اشاره دارد. فضیلت خصیصه یا کیفیت مثبتی است که بصورت ذهنی از نظر اخلاقی برتر تلقی شود، و بنابراین بعنوان شال...
نگاه کنید به: پیشوند های زبان پارسی، پسوند های زبان پارسی در همین لغتنامه
بیرون و درون در گویش کازرونی(ع.ش)
فرق شعر و نثر نثر را در لغت نامه ها چنین تعریف کرده اند: نثر یعنی: پراکنده کردن، پراکنده، کلام غیر منظوم، خلاف نظم و سخنی که دارای وزن و قافیه...
اصطلاح محاوره‌ای به معنای آوازه، شکوه، جاه و جلال، عظمت. در محاوره، به معنای منفی هم به کار می‌رود. مثال: «کبکبه و دبدبه‌اش زیاد است»: خودبزرگ‌بین و ...
بدرود و آشنا کردن / جلسه تودیع و معارفه : جلسه ای برای عزل و نصب مدیران / قدردانی از مدیر قبلی معرفی مدیر جدید
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آسان گیری، رواداری یا تسامح به مدارا، گذشت، چشم پوشی کردن وکوتاه آمدن یا تنازل کردن، رواداری، بردباری و تحمل آرای دیگران، سعه صدر و دیگرپذیری معنا ش...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
فراهم کردن، جور کردن، تهیه کردن، ارائه کردن، نشان دادن
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.