ذات
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḎʼT
    
							
    
								
        ذات یا زات در زبان اوستایی پایه ریزی شده و با گذشت زمان در زبان های ترکی ، هندی اروپایی و سامی نیز وارد شده است. در زبان کهن اوستایی زات یا زاتا در معنی درون و یا سرچشمه ی ذات بکار می رفت. بنابراین ، با وجود اینکه از سوی اعراب با دیکته ی عربی استفاده می شد و به زور جنگ دوباره به سرزمین زادگاهش ارسال شده ، با کشف این واقعیت در ریشه زات ، جای دارد به بازگشت ان به ایران ما به آن خوش آمد گفت... زات مزداد همان نقطه ی درون همه ی ماست که حافظ به خال تشبیه کرده...
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الرقاع . [ تُرْ رِ ](اِخ ) (غزوه ٔ...) یکی  از غزوات  رسول  اکرم  صلوات اﷲ علیه  در جبل  ذات الرقاع . و این  نام  را به  غزوه  برای  وقوع  آن  در ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الرقاع . [ تُرْ رِ ] (ع  ص  مرکب ، اِ مرکب ) (استخاره ٔ...) استخاره ای  است  که  بر هریک  از شش  یا نه پاره  کاغذ افعل  و یا لاتفعل  نویسند وبر زی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الرماح . [ تُرْ رِ ] (اِخ ) موضعی  نزدیک  تبالة.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الرماح . [ تُرْ رِ ] (اِخ ) نام  اسپی  بنی ضبة را.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الدخول . [ تُدْ دَ ] (اِخ ) پشته  و زمین  فرازی  به  دیار بنی سلیم  : قعدت  له  ذات العشاء و دونه شماریخ  من  ذات الدخول  و منکب .(از المرصع).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الذرات . [ تُذْ ذَرْ / را ] (اِخ ) نام  موضعی  براه  تبوک  از مدینه  و بدانجا یکی  از مساجد رسول  اکرم  صلوات اﷲ علیه  است . (المرصع).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الذراع . [ تُذْ ذِ ] (اِخ ) نام  جایگاهی  بر طریق  تبوک  و بدانجا یکی  از مساجد رسول  صلوات اﷲ علیه  باشد یعنی  حضرت  او بدانجا نماز گزارده  است ....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الخطمی . [ تُل ْ خ ِ ] (اِخ ) موضعی  است بر راه  تبوک  و بدانجاست  یکی  از مساجد رسول  صلوات اﷲ علیه  که  گاه  عزیمت  به  تبوک  در آن  نماز گزارده...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الخیار. [ تُل ْ ] (اِخ ) موضعی  است  و آن  را عین  اباغ  نیز نامند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الخمار. [ تُل ْ خ ِ ] (اِخ ) موضعی  است  به تهامة. (منتهی  الارب ). حمیدبن  ثور گوید : و قد قالتا هذا جمیعی  و ان  یری بعلیاء او ذات الخمار عجیب ....