گذاشتن
نویسه گردانی:
GḎʼŠTN
چرا این واژه با ذ نوشته می شود؟ برای این که ذ از آواهای اوستایی است که در پارسی دری مانده است و عربی نیست؛ مانند خواهر که در پهلوی xvāhar بوده و در پارسی دری خاهر خوانده می شود ولی نگارش پهلوی آن مانده است. همچین ث نیز از واج های اوستایی است و عربی نیست که امروزه در کیومرث مانده است. ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
دم گذاشتن . [ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) دم کردن . گذاشتن چای و پلو و چلو و جز آن را بر آتش ملایم تا به حد لازم پزد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع ...
دور گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در جای دور قرار دادن . دور کردن . دور نمودن . به جای دور بردن . به فاصله ٔ بسیار قرار دادن : بفرمود پس تاش ...
روز گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) وقت گذرانیدن . گذراندن روز.
شب گذاشتن . [ ش َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بیتوته . (ترجمان القرآن جرجانی ). به سرآوردن شب . گذراندن شب . به شب مقیم شدن در جایی .
صح گذاشتن . [ ص َ ح َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به «صَح » شود.
کار گذاشتن . [ گ ُت َ ] (مص مرکب ) نصب کردن چنانکه دری را در درگاه .
کپه گذاشتن . [ ک َ پ َ / پ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عوام تعبیری است از خوابیدن با قصد دشنام و توهین به هنگام اوقات تلخی . (از فرهنگ...
کپه گذاشتن . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، قضای حاجت کردن . (از فرهنگ فارسی معین ).
کرم گذاشتن . [ ک ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تولید شدن کرم در چیزی . (یادداشت مؤلف ). کرم افتادن . کرم اوفتادن . رجوع به کرم اوفتادن شود. || ...
شاخ گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در زبان تکلم آزار دادن . (فرهنگ نظام ). || در زبان محاوره باپرگویی مزاحم کسی شدن و مصدع گشتن . (فرهن...