گذاشتن
نویسه گردانی:
GḎʼŠTN
چرا این واژه با ذ نوشته می شود؟ برای این که ذ از آواهای اوستایی است که در پارسی دری مانده است و عربی نیست؛ مانند خواهر که در پهلوی xvāhar بوده و در پارسی دری خاهر خوانده می شود ولی نگارش پهلوی آن مانده است. همچین ث نیز از واج های اوستایی است و عربی نیست که امروزه در کیومرث مانده است. ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
زبرزیر گذاشتن . [ زَ ب َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) معرب ساختن کلمه . نشان دادن حرکات حروف کلمه . زبر و زیر گذاردن .
روزگار گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) وقت گذراندن . گذراندن روزگار. عمر صرف کردن : این شهر را سخت دوست داشتی که آنجا روزگاری بخوشی گذاشت...
دندان گذاشتن . [ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) قرار دادن دندانهای مصنوعی در دهان . || کنایه از ترک کردن . (حاشیه ٔ وحید بر لیلی و مجنون ). صرف نظر...
ته ریش گذاشتن . [ ت َه ْ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کمی ریش بر صورت نگه داشتن . موی صورت کوتاه کردن ،حفظ ظاهر تدین را. پاک نتراشیدن موی صورت . ...
پوشیده گذاشتن . [ دَ/ دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نهان داشتن . مخفی گذاردن .
پس پشت گذاشتن . [ پ َ س ِ پ ُ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) بعقب گذاشتن : پس پشت گذاشتن دشمن را.
جای مهر گذاشتن . [ ی ِ م ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) گذاشتن مهر یا سبحه و شانه در محلی از یکی از صفوف نماز در مسجد بنشانه ٔ اینکه این محل را صاح...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بطاق بلند گذاشتن . [ ب ِ ق ِ ب ُ ل َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) فراموش کردن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 266) : گذاشت کار شکست بنای عهد تراقضا ب...