گذاشتن
نویسه گردانی:
GḎʼŠTN
چرا این واژه با ذ نوشته می شود؟ برای این که ذ از آواهای اوستایی است که در پارسی دری مانده است و عربی نیست؛ مانند خواهر که در پهلوی xvāhar بوده و در پارسی دری خاهر خوانده می شود ولی نگارش پهلوی آن مانده است. همچین ث نیز از واج های اوستایی است و عربی نیست که امروزه در کیومرث مانده است. ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
تنگ گذاشتن . [ ت َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در فشار گذاشتن . در منگنه گذاشتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- تنگ گذاشتن بادنجان ؛ (اصطلاح خانگی ) ...
جام گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) جام را بر زمین گذاشتن . جام نهادن . جام را در جایی قرار دادن . جام را فرو گذاشتن . جام را ترک کردن : آن...
پاسخ گذاشتن . [ س ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) جواب دادن . پاسخ دادن : فریدون پیامم برین گونه دادتو پاسخ گذار آنچه آیدت یاد.فردوسی .
بهم گذاشتن . [ ب ِ هََ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بر هم نهادن .
بچه گذاشتن . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب )بار نهادن . زاییدن . زهیدن . پس انداختن . بچه کردن .
گام گذاشتن . [ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) گام گذاردن . رجوع به گام گذاردن شود.
کنار گذاشتن . [ ک َ / ک ِ گ ُ ت َ ](مص مرکب ) بر کنار کردن . دور از دسترس قرار دادن .
نام گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) اسم گذاشتن . اسم چیزی را معین کردن . (ناظم الاطباء). نامیدن . تسمیه . نام نهادن . || کنایه از نام به ...
نرخ گذاشتن . [ ن ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نرخ نهادن . اسعار. تسعیر. (یادداشت مؤلف ).- نرخ گذاشتن روی چیزی و متاعی ؛ تقویم کردن . قیمت کردن .