 
        
            خوان 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴWAN 
    
							
    
								
        خوان . [ خ ِ / خ ُ ] (معرب ، اِ) معرب  خوان  فارسی . هرچه  بر وی  طعام  خورند. (منتهی  الارب ) (از تاج  العروس ) (از لسان  العرب ). ج ، اَخْوِنة، خون .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        طالب خان . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  سراجو بخش  مرکزی  شهرستان  مراغه . در 3هزارگزی  باختر مراغه  و دوهزارگزی  شمال  باختری  شوسه ٔ مراغه  ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شیبک خان . [ ش َ ب َ ] (اِخ ) رجوع  به  شیبانی  (محمدشاهبخت خان ...) و تاریخ  ادبیات  ایران  ص 56، 57 و سبک شناسی  ملک الشعراء بهار ج 1 ص 289 و سفرنام...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        صادق خان . [ دِ ] (اِخ ) رجوع  به  محمد صادق خان  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        صادق خان . [ دِ ] (اِخ ) از مشایخ  مشهور هندوستان  و مرشد اکبرشاه  است . وی  در 1006 هَ . ق .درگذشت  و گور او در شهر اگره  است . (قاموس  الاعلام ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        صادق خان . [ دِ ] (اِخ ) جوانشیر فرزند محمدولی خان  جوانشیر. وی  از سران  قزلباش  است  که  تیمورشاه  درانی  به  وقت  حمله ٔ عبدالخالق خان  او را مأمو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        صادق خان . [ دِ ] (اِخ ) وی  برادر کوچک  محمدخان  زند و شهرت  او از ناحیت  برادر اوست . کریم خان  پس  از شکست  علی مردان خان  بختیاری  لرستان  را به  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شه پی خان . [ ش َه ْ ] (اِخ ) یا توکی . فرزند تولی خاقان  که  در سال  609 م . پس  از پدر حکمران  طوایف  ترکان  جنوبی  گردید. وی  در 615 م . هنگامی  که...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طغماچ خان . [ طَ ] (اِخ ) لقب  پادشاه  طغماج  که  ولایتی  است  از ترکستان . (تاریخ  رشیدی ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طفغاج خان . [ طَ ] (اِخ ) جغراتکین بن نصر، ملقب  به  عمادالدوله ، مکنی  به  ابوالمظفر. از سلاطین  ایلک خانیه ٔ ترکستان  یا آل افراسیاب . رجوع  به  آل ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طمغاج خان . [ طَ ] (اِخ ) بیشتر ملوک  ترک  معروف  به  خانیه  که  پیش  از مغول  در نواحی  ناحیت یا شهر طمغاج  سلطنت  داشته اند ملقب  به  طمغاج خان  باش...