گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه واژه معنی افتد و دانی نقلی از گلستان سعدی است:« در عنفوان جوانی چنان که افتد و دانی... الخ» در آغاز و بهترین ایام جوانی همانگونه که اتفاق می افتد و خواننده خود داند از چه م... سرباز و یار سرباز=نظامی+ یار=دوست و رفیق من سرباز و رفیق فلانی ام پرس و جو شدن از راه پرسیدن جویا شدن ساری و جاری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. یاهو و الفور این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. عمله و اکله این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. مهیب و پلید این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. ایاب و ذهاب ایاب ذهاب; عربی ایاب = بازگشتن , برگشتن , بازگشت. ذهاب = رفتن , گذشتن. فرهنگ عمید , ابن سینا , 1343 لعن و نفرین لعن/la~n/ لَعْنْ به معنای راندن و دور کردن همراه با ناراحتی است. لعن از جانب خدا به معنای قطع رحمت و لعن انسان برای دیگران نیز نوعی نفرین دانسته شده ا... دستک و دفتر دستک و دفتر. یادداشت و دفتر نگهداری حساب. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «دستک») تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰۸ ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ صفحه ۱۱۳ از ۲۱۷ ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود